دلنوشته ای به مولایم حسین
نوشته شده توسط نسترن جان آبادي در 2 آبان 1396 in بدون موضوع
ای امام تشنه لبان سلام.
سلام خداورسولش برتوباد که درخت اسلام راباخون خودواولادخود ازشیرخواره ای چون علی اصغرت ونوجوان رشیدی چون علی اکبرت وشیرمردوسقایی که عالم چون اورابه خودندیده بود ابیاری کردی.
باخون علی اصغرت که تیر سه شعبه دشمن سفیدی گلویش رانشانه رفت باخون علی اکبرت که مرگ رابرای احیا دین وپایداری اسلام ازعسل شیرین تردانست .
باخون حضرت عباس شیرمرد وسقاعلمدار کربلا که اب دیدونخورد چون ندایی درونش میگفت کودکان منتظرند
امام من مولایم حسین:
جان گرچه درمیان ما نیستی اما یادتو و خاندان تو در ذهن و قلبهای ماباقی وجاریست .
به امیدروزی که حسینی باشیم وحسینی بمانیم شفاعتت درقیامت رامیگویم آقا…
وامیدبه آن روزی دارم که اربعین درحرمت باشم وسجده کنم به شکرانه حضور من گناه کار درمقابل اقایی چون شما یاحسین .
التماس دعا
نسترن جان ابادی
فرم در حال بارگذاری ...